سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هرکس به شخصی مسأله ای بیاموزد، مالکش می گردد . گفته شد : آیا وی را خرید و فروش هم می کند؟ فرمود : نه، بلکه امر و نهیش می کند . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
 
دوشنبه 90 اردیبهشت 19 , ساعت 7:22 عصر

تعریف متکلمان امامیه و معتزله (عدلیه)


اصطلاحی که متکلمان امامیه و معتزله برای عدل مطرح کرده اند ، عام تر از معنای اول  و خاص تر از معنای دوم است .

آنان صفت عدل را جامع ترین صفت فعلی ارزشی در نظر می گیرند که تمامی صفات ارزشی و مثبت را در بر می گیرد .

سید مرتضی می گوید : « سخن درباره عدل ، سخن درباره تنزیه خداوند از کارهای زشت و ترک کار واجب است » . (17)

شیخ طوسی می نویسد : « سخن در عدل ، سخن در این است که همه کارهای خدا نیکوست » (18) .

قاضی عبد الجبار معتزلی پس از آنکه معنای لغوی عدل را اینگونه بیان می کند : « توفیر حق الغیر و استیفاء الحق منه » . که همان معنای اول است ، در ادامه می گوید :  و اگر در اصطلاح گفته شود که خداوند بلند مرتبه عدل است ، منظور این است که تمام کارهای او نیکوست و هیچ کار ناپسندی انجام نمی دهد و همچنین جایز نیست که او واجبات را ترک کند . (19)

در این اصطلاح ، افعال به دو قسم مثبت و منفی یا حَسَن و قبیح تقسیم می شوند ؛ به گونه ای که قسم نخست عادلانه ،

و قسم دوم ظالمانه در نظر گرفته می شود . بر اساس این اصطلاح ، «عدل» به معنای فضل ، و نخستین قسم عدل است که پیش از این مطرح شد .

به نظر می رسد متکلمان در این اصطلاح ، نمی خواهند عدل و ظلم را تعریف کنند بلکه مقصود آنها انعقاد فصلی در کتابهای کلامی بوده است که در آن

به نقد و رد شبهاتی بپردازند که کارهای قبیح و ظالمانه ای مانند مجبور کردن انسان ها ، «تکلیف بما لایطاق» و قضا و قدر جبری را به خداوند نسبت می دادند .

جالب توجه است که در کتابهای متقدم کلامی ، این فصل با عنوان « فی أفعاله » (20) قرار می گرفت و بعد ها به جای این واژه ، واژ? عدل نهاده شد .

دو حدیث دربار? عدل وجود دارد که به نظر می رسد بیانگر تعریف متکلمان است . در یکی از این احادیث ، نقل شده است

هنگامی که از امیر المومنین (علیه السلام) دربار? معنای توحید و عدل پرسیدند ، حضرت در پاسخ فرمودند :

« التوحید أن لا تتوهّمه و العدل ان لا تتّهمه »

توحید آن است که خدا را به وهم درنیاوری و عدل آن است که او را متهم نسازی . (21)



در قسمت اول حدیث به مبحث توحید و در قسمت دوم حدیث ، به معنای عدل یعنی متهم نکردن خدا به افعال قبیح و زشت اشاره شده است .

در حدیثی دیگر پس از آنکه امام صادق (علیه السلام) توحید و عدل را اساس دین معرفی کردند، فرمودند:

وَأمَّا الْعَدْلُ فَأنْ لا تَنْسِبَ إلی خالِقِکَ ما لامَکَ عَلَیْهِ. (22)

«عدل الهی » یعنی کاری را که با انجام دادن آن سرزنش می شوی ، به آفریدگارت نسبت ندهی .


بنابراین حدیث ، افعالی که با انجام آنها ملامت میشویم، همان افعال قبیح هستند؛ از این رو عدل نسبت ندادن فعل قبیح به خدا است.




------------------- پی نوشت -----------------------------------
17. همان، 83
18 . شیخ طوسی، تمهید الأصول، ص 97
19 . قاضی عبد الجبار معتزلی، شرح الأصول الخمسه، ص 131
20 . ر. ک: علام? حلی، کشف المراد، ص 302
21 . نهج البلاغه، تصحیح صبحی صالح، حکمت 47
22 . معانی الأخبار، ص11

_________________



لیست کل یادداشت های این وبلاگ